داستان من(قسمت اول)


(•------) نقطه سر خط (------•)

تا چیزی از دست ندهی چیز دیگری بدست نخواهی آورد این یک هنجارهمیشگی است.

داستان من داستانی است که فقط یک قلب با احساس درکش میکند

کسی که بداند وقتی از تمام وجود خواستار داشتن همدل و همدردی هستی.اما....

اما کسی را نمیبینی.....چه حسی دارد

کسی که بداند وقتی زندگی برایت بی معنی میشود و کسی نیست که به آن معنی دهد...چه حسی دارد

کسی که بداند وقتی کسی را دوست داری ولی نمی توانی او را داشته باشی

چه حسی دارد

و چه حسی دارد وقتی غم وجودت را پر کند

و خنده با لبانت قهر کند

و غم در خانه دلت رخت پهن کند

داستان من..مانند کسی است که

در سیاهی شب...وسط دریای غم و بی انتها...به دنبال قطعه چوبی است

که بر آن سوار شود....مانند کسی که در تنهایی به کسی دل ببندد

اما نیست آن قطعه چوب و آن کس

پس در این دریا به اجبار باید تنها شناور باشم

و...

Amin



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در برچسب:,ساعت توسط (---___)PareKhat| |


Power By: LoxBlog.Com